فوق العاده از مهراد

¤ اس ام اس عاشقانه ¤ روان شناسی و موفقیت¤ دانلود موزیک ¤ Love * سخن بزرگان

فوق العاده از مهراد

¤ اس ام اس عاشقانه ¤ روان شناسی و موفقیت¤ دانلود موزیک ¤ Love * سخن بزرگان

یک نوجوان هندی باهوش‌ترین فرد جهان

 یک نوجوان هندی باهوش‌ترین فرد جهان



دوربین روی یک پسر بچه هفت ساله زوم می‌کند. در یک اتاق ساده که شباهت زیادی به اتاق جراحی ندارد، دستان کوچک و سیاه یک کودک هندی همانند دست یک جراح با تجربه حرکت می‌کند. نفس‌ها اما در سینه افراد خانواده دختر جوانی که دستانش به خاطر حادثه سوختگی به هم چسبیده، حبس شده است. کسی باورش نمی‌شود و همه کسانی که از تلویزیون این صحنه را می‌بینند این رویداد برایشان بیشتر شبیه یک شوخی است اما حقیقت دارد. پسر سبزه کوچولو همان نابغه‌ترین فرد جهان است که با داشتن‌ آی‌کیو 146 از انیشتین سبقت گرفته و تبدیل به باهوش‌ترین فرد روی کره زمین شده است.

دوربین روی یک پسر بچه هفت ساله زوم می‌کند. در یک اتاق ساده که شباهت زیادی به اتاق جراحی ندارد، دستان کوچک و سیاه یک کودک هندی همانند دست یک جراح با تجربه حرکت می‌کند. نفس‌ها اما در سینه افراد خانواده دختر جوانی که دستانش به خاطر حادثه سوختگی به هم چسبیده، حبس شده است. کسی باورش نمی‌شود و همه کسانی که از تلویزیون این صحنه را می‌بینند این رویداد برایشان بیشتر شبیه یک شوخی است اما حقیقت دارد. پسر سبزه کوچولو همان نابغه‌ترین فرد جهان است که با داشتن‌ آی‌کیو 146 از انیشتین سبقت گرفته و تبدیل به باهوش‌ترین فرد روی کره زمین شده است.

«اکریت» معمولی نیست

16 سال پیش در یک دهکده دورافتاده در هند به نام هیماچال، پسری به دنیا آمد که به عقیده مادرش با خیلی از بچه‌های دیگر دهکده تفاوت داشت.

راکشا مادر این نابغه جهان است که وقتی در مورد او صحبت می‌کند ذوق عجیبی در چشم‌هایش پیداست. او با یک غرور فوق‌العاده اینطور پسرش را توصیف می‌کند: از همان کودکی می‌دانستم که راکشا خیلی متفاوت است. وقتی دو سال بیشتر نداشت، توانست حروف الفبا را یاد بگیرد و ما راکشا را در وصل کردن حروف و ساختن کلمه آموزش دادیم و با ناباوری متوجه شدیم که راکشا استعداد فوق‌العاده‌ای در یادگیری دارد.

مادر «اکریت» یکی از عکس‌های دوران دبستان راکشا را نشان می‌دهد و با یک غرور خاصی ادامه می‌دهد: وقتی «اکریت» در کلاس دوم بود به راحتی از عهده امتحانات کلاس پنجم بر می‌آمد و همینطور که سنش بالاتر می‌رفت ما فهمیدیم که او حتی توانایی جواب دادن به یکسری سوالات تخصصی در مقطع لیسانس را هم دارد. همه اینها باعث شد که به یقین برسیم «اکریت» یک نابغه است. در سنی که به‌طور طبیعی همه کودکان حروف الفبا را یاد می‌گیرند «اکریت» کتاب‌های شکسپیر مطالعه می‌کرد.

این نابغه جهانی در پنج سالگی کتا‌ب‌های طبی جمع‌آوری می‌کرد و یک کتابخانه کوچکی هم ترتیب داده بود. یک‌سال بعد او برای آموزش و مدارک رسمی در مدرسه ثبت‌نام کرد و همزمان به تدریس انگلیسی و ریاضیات به دیگران پرداخت.

کودکی که شکسپیر را می‌فهمید

در روستایی که «اکریت» در آن زندگی می‌کند او را به نام پسر معجزه می‌شناسند و علت این نامگذاری به خاطر اولین تجربه موفق جراحی او در هفت سالگی بود. سال گذشته از«اکریت» در یک برنامه تلویزیونی دعوت شد و مجری برنامه از او پرسید که آیا او قادر به فهم کتاب‌های شکسپیر در چهار سالگی بوده است؟ «اکریت» در جواب می‌گوید: «بله آن را کاملا می‌فهمیدم به همین دلیل همیشه می‌خواندمش.»

«اکریت» در سنین خردسالی علاقه شدیدی به مبحث علوم و کالبد شکافی داشت. وقتی دکترهای محلی متوجه علایق او شدند به وی اجازه دادند تا در شش سالگی شاهد انجام عملیات جراحی در بیمارستان باشد. بعد از این کار او بیشتر تشویق شد و در تمام زمینه‌های مرتبط به موضوع طبابت تا جایی که در توانش بود مطالعه می‌کرد. وقتی خانواده‌ای فقیر در همان دهکده از استعداد ذاتی او خبردار شدند، از او خواستند تا عملی را روی دختر خردسال‌شان به‌طور مجانی انجام دهد که این عمل با موفقیت کامل به دست او به پایان رسید.

بعد از آن عمل «اکریت» به نابغه طبابت در هندوستان شهرت پیدا کرد و گاه و بیگاه همسایه و آشنا و غریبه برای مداوا و مشاوره به او مراجعه می‌کردند. در 11 سالگی «اکریت» به خاطر نبوغ خود در دانشگاه پنجاب پذیرفته شد و بدین ترتیب او عنوان جوان‌ترین دانشجو دانشگاه‌های هندوستان را نیز به خود اختصاص داد. در پایان همان سال برای مشارکت و مشاوره در مسائل تحقیقاتی پزشکی به همکاری دانشمندان و علمای برجسته به دانشگاه سلطنتی انگلستان در لندن از او دعوت شد.

تا راه درمان را نیافتی به خانه بازنگرد

این نابغه جوان آرزوهای زیادی دارد که یکی از آنها یافتن راهی برای مبارزه با سرطان است. «اکریت» خاطره‌های دردناکی از مردمانی که مبتلا به سرطان بوده و بر اثر فقر در گوشه و کنار خیابان جان می‌دادند در ذهنش مانده است.

او می‌گوید: من از دیدن این صحنه‌ها خیلی رنج می‌برم و به همین دلیل می‌توانم بگویم که انگیزه اصلی من برای طبابت و مخصوصا سرطان همین خاطرات تلخ است که می‌خواهم راهی برای کمک به این انسان‌ها پیدا کنم. اما پیدا کردن درمان سرطان تنها راهی است که «اکریت» می‌تواند به سوی خانواده‌اش برگردد زیرا خانواده او شرط بازگشتش به خانه را یافتن درمان سرطان گذاشته‌اند.

پدر «اکریت» می‌گوید: تا زمانی که «اکریت» درمانی برای سرطان نیافته حق بازگشت به خانه و سرزمین خود را ندارد و باید در غربت به‌سر کند.

در حال حاضر «اکریت» به‌طور همزمان در رشته‌های گیاه‌شناسی، جانور‌شناسی و شیمی در مقطع لیسانس درحال تحصیل است و او امیدوار است تا روزی در دانشگاه هاروارد به ادامه تحصیل پرداخته و به اخذ مدارک و همچنان دانش بالاتر دست یابد و مهم‌تر از همه با یافتن درمان سرطان به آغوش خانواده‌اش بازگردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد