کاش از جنس جنون، بال و پری بود مرا
مثل سیمرغ از اینجا سفری بود مرا
« از همان کوچه که سر میشکند دیوارش »
باز در حالت مستی گذری بود مرا
رقص زلف سر نی دیدم و با خود گفتم:
بین هفتاد و دو سر کاش سری بود مرا
هیچ پروا دلم از دغدغهی راه نداشت
چون تو ای عشق! اگر همسفری بود مرا
پیشتر زانکه رسد مرگ، بمیری، هنر است
کاش، ای کاش! که روزی هنری بود مرا